۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

همسرکشي براي رهايي از زندگي فلاکت بار

این اولین مطلبی ست که در این صفحه مجازی قرار می دم و از همه شما بابت تلخ بودن و سنگین بودن این حادثه عذر خواهی می کنم .ولی چه می شود آدم وقتی ارزشهای انسانی و آرمانهای انسانی که در نزد خود داره برمی گرده دلش به درد میاد . بدون اضافه گویی میرم سراغ اصل مطلب ؛ این مطلب را از روزنامه اعتماد تاریخ 22/ 4 گرفتم که پیوند این مطلب رو قرار داده ام :
مردي که به خاطر بيکاري و از دست دادن دارايي اش همسر خود را به قتل رسانده بود تا او را از زندگي فلاکت بار نجات دهد روز گذشته در جلسه محاکمه توضيح داد چطور فقر زندگي اش را به نابودي کشاند.
اين مرد 62ساله که علي اصغر نام دارد از مدت ها قبل به دليل نقص عضو ديگر نتوانست زندگي اش را اداره کند و براي رهايي از اين فقر همسرش را به قتل رساند. وي مدعي است قصد داشته خودش را هم بکشد اما جرات اجراي نقشه اش را پيدا نکرده است.
مرد 62ساله به پليس گفت؛ مدت ها بود که دارايي ام را از دست داده بودم. پولي براي زندگي کردن نداشتيم و سال هاي زيادي بود که همسرم به اين شيوه زندگي مي کرد. اين اواخر حتي وسايل خانه را هم فروختم و خرج کردم. من هاجر را عذاب داده بودم و مي خواستم او را از اين ناراحتي رها کنم.
اين مرد مدعي شد قصد داشته خودش را هم در سد کرج غرق کند اما زمان اجراي نقشه ترسيده و عقب کشيده است.
فرزند وي در برابر قضات قرار گرفت و گفت؛ من از قصاص پدرم گذشت مي کنم و مي دانم او به دليل فقر زياد مادرم را به قتل رساند.
من همسرم را دوست داشتم. زندگي خوبي هم داشتيم اما به دليل فقر شديد زندگي مان به هم ريخت. من تراشکار بودم و در يک کارگاه کار مي کردم. مدتي بعد تراشکاري ورشکسته شد و من بيکار شدم. جاي ديگر مشغول به کار شدم. حقوق بسيار کمي دريافت مي کردم. در يک حادثه که حين کار برايم به وجود آمد دچار نقص عضو شدم و ديگر نتوانستم کار کنم. روز به روز زندگي من بدتر مي شد.
وي ادامه داد؛ در تمام سال هايي که کار مي کردم فقط براي مدتي کوتاه بيمه ام رد شده بود. به همين خاطر بيمه بيکاري و ازکارافتادگي به من تعلق نگرفت. به هر دري زدم نتوانستم کار جور کنم. کسي به يک انسان ناقص شغل نمي داد. تا زماني که پسرم با ما بود زندگي مان را مي گذرانديم، هرچند به سختي اما به هر حال مي گذشت. پسرم که ازدواج کرد زندگي برايم دشوارتر شد. در چند سال گذشته کم کم شرايط آن قدر بد شد که مجبور شدم وسايل خانه را بفروشم و پولش را خرج کنم. به همسرم چند ميليون تومان ارث رسيده بود. مقداري از آن را هم خرج کرديم تا بتوانيم زنده بمانيم. چون در خانه پسرم هم نتوانستم زندگي کنم، تصميم گرفتيم به شمال کشور برويم و در آنجا خانه يي اجاره کنيم. با پولي که برايمان مانده بود اين کار هم غيرممکن شد. تا اينکه مجبور شديم براي مدتي به مسافرخانه برويم. چند روزي که گذشت همسرم ديگر نتوانست شرايط را تحمل کند. مرتب با من دعوا مي کرد و مي گفت چرا بايد هميشه در اين وضعيت باشيم. او به من مي گفت اين چه وضع زندگي است و چرا بايد در سال هاي پيري اين طور آواره شود و در مسافرخانه زندگي کند. ديگر راهي برايم نمانده بود. تصميم گرفتم به اين وضعيت پايان بدهم. روز حادثه بيرون رفتم. شام و مقداري هم دارو خريداري کردم. قرص هاي ... را که 20 عدد بود در مقابل چشمان همسرم در ليوان آب حل کردم. آن را به همسرم دادم. وقتي قرص ها را خورد، بيهوش شد. سپس من بالش را روي دهانش گذاشتم و او را خفه کردم. جسد در اتاق مانده بود و نمي دانستم چه بايد بکنم. اشتباهم اين بود که خودم را نکشتم. من بايد خودم را از بين مي بردم. البته قصد داشتم هم خودم و هم همسرم را بکشم و به همين خاطر هم اول او را به قتل رساندم. دلم نمي خواست همسرم بيشتر از اين عذاب بکشد. من مي خواستم او را از رنجي که داشت، نجات دهم. بعد از قتل او نتوانستم خودم را از بين ببرم و حالا در اينجا هستم.
http://etemaad.ir/Released/88-04-22/97.htm
اول از همه باید بگم که من به این مورد تاسف بار از دید انسانی نگاه می کنم نه سیاسی .
از دین خومون شروع کنیم که ادعای اسلامی بودن در عین حال ادعای اجرای ناب ترین اسلام را داریم که نظیرش رو در هیچ جای دنیا نمی تونید ببینید . جز آموزه های دینی ماست که « اگر مسلمانی در همسایگی خود مسلمانی باشد که گرسنه سر بر بالین گذارد مسلمان نیست » . دیگه لازم نیست در این مورد مطلبی بگم همه چیز واضح و روشنه .
اما مهم تر از از همه اینه که دولت عزیز و محبوب ما که پرچم دار اسلام شده و سعی در توسعه این اسلام ناب را در سراسر جهان داره کجاست ؟
نمی گم پاشه بیاد یه گونی سیب زمینی و 80 هزار تومن پول بده ، میگم می گم چرا قوانین کشور ما اینگونه ست که یک پیرمرد 62 ساله و همسر 66 سالش به این وضع برسن ؟
دولتی که سعی داره نظام بین الملل و قوانین حاکم بر اون رو تغییر بده ، آیا نباید از کشور خودش شروع کنه ؟
دولتی که نزدیک به 5 میلیارد دلار ، تکرا می کنم 5 میلیارد دلار به کشورهایی نظیر کنگو ، کومور ،زیمبابوه ،ونزوئلا ، هندوراس ،دولت حماس و چندیندولت و کشور دیگر که با توجه به مشهور بودنشون نیازی به نام بردنشون نیست و بر روی نقشه براحتی پیدا می شن ، آیا مملکت خود را عاری از هر گونه فقر و نیاز دیده و انان را مستحق به این کمک ؟
چه کسی پاسخگوست ؟
گناهکار کیست ؟
این پیر مرد ؟
من و شما ؟
دولت ؟
همه ما ؟
گناه ما به چه میزان است ؟
این پیرمرد بری از گناه نیست ولی ما هم سهم داریم /
موضوع واقعا غم انگیزه .
متاسفم

۱ نظر:

chista گفت...

چقدر دیگر باید صبر کنیم...و یا دیگر
چه چیز هایی باید ببینیم که باور
کنیم این حکومت هیچ علاقه ای به این
مردم(ایرانی)ندارد!